کد مطلب:280199 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:248

لزوم دعا بر پیروزی امام عصر
از جمله تكالیف مقرره ی انام در غیبت امام (علیه الصلوة والسلام) آن است كه در همه ی اوقات دعا كنی برای آن حضرت (ارواحنا فداه) به جهت نصرت و ظفر یافتن آن حضرت در زمان غیبت و ظهور بر اعادی جن و انس، زیرا كه اعدا عدو آن حضرت در هر عصر و زمان شیطان ملعون و اتباع اوست (لعنهم الله) كه به وسایط و وسایل عدیده، اسباب عداوت و عناد و اظهار خصومت ولداد خود را با آن حضرت فراهم می آورد. پس بر هر عبدی از عباد واجب است كه در تمام اوقات طلب تعجیل نصرت و فتح و فیروزی و ظفر آن حضرت را بر اعادی دین عاجلا و آجلا از درگاه باریتعالی مسئلت نمایند و چنان گمان نكنند كه فعلا آن وجود مقدس در گوشه ی انزوا از ترس اعادی خزیده و مامور به دفع و رفع اعادی دین و اجانب و مبغضین نیستند، بلكه در هر روز و شبی آنا فانا، یدا و لسانا و مالا و قلما و قدما مشغول محاربه و مجادله با اعادی ظاهره و باطنه ی دین مبین است و ابدا آرام و آسایش ندارد، تا ظهور موفور السرور او كه:

یملاء الارض قسطا و عدلا، كما ملئت ظلما و جورا.

مگر یاد نداری فقره ی حرب شیعی و سنی را در زمان غیبت كبری كه در «بحار» نقل كرده؟ ملخص آن این است كه محی الدین اربلی گفت كه:

من نزد پدر خود بودم و مردی با او نشسته بود. ناگاه ان مرد را حالت نعسه گرفت. عمامه از سر او افتاد و جای ضربت



[ صفحه 104]



هایله ای در سر او پیدا شد. پدرم از اثر آن ضربت سوال نمود،آن مرد گفت: «این ضربت از صفین است.» پدرم گفت: جنگ صفین در زمان قدیم بود و تو در آن زمان نبودی. آن مرد گفت كه:«من یك وقتی سفر كردم به سوی مصر و مردی از قبیله ی عزة با من رفیق شد. پس در میان راه روزی جنگ صفین را یاد كردیم. آن رفیق من گفت:«اگر من در روز صفین می بودم، شمشیر خود را از خون علی (ع) و اصحاب او سیراب می كردم. من گفتم:«اگر من در آن روز می بودم، شمشیر خود را از خون معاویه و اصحاب او سیراب می كردم. و اینك من و تو اصحاب علی و معاویه ایم.«پس با یكدیگر جنگ عظیمی كردیم و جراحت بسیار بر یكدیگر رسانیدیم، تا آنكه من از شدت ضربتها افتادم واز حال رفتم، ناگاه مردی را دیدم كه به سر نیزه مرا بیدار می كند، چون چشم گشودم آن مرد از مركب فرود آمد و دست به جراحتهای من مالید، فورا عافیت یافتم. فرمود كه: «در اینجا مكث نما.» پس غایب شد و بعد از اندك زمان برگشت و سر آن خصم من با او بود و مركب او را نیز آورده بود. پس به من فرمود كه:«این سر دشمن توست و تو ما را یاری و نصرت كردی، ما تو را یاری كردیم. و خداوند عالم یاری می كند هر كه او را یاری كند.» من گفتم: تو كیستی؟ گفت:

«من، فلان بن فلان.» یعنی حضرت صاحب الزمان (علیه الصلوة و السلام). پس به من فرمود:«هر كه تو را از این ضربت سوال كند، بگو ضربت صفین است.»

چنانچه حقیر بخواهد معاونت و معاضدت لسانی و بدنی و سیفی و قلمی و جانی و مالی آن حضرت را در غیبت كبری تعداد نماید، كتابی مبسوط خواهد شد.



[ صفحه 105]